۱۳۸۹-۱۱-۰۸

روح باستانی ایران

روح باستانی ایران: شکوهی که الهام بخش ملت مدرن است 1 - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان، بین النهرین باستان )

نویسنده به دنبال سئوالی است

که جوابش اینست 

ما یا خودمان یهودی هستیم
یا با یهودیان بزرگ شدیم

به گزارش سرویس بین الملل فرارو ، ماهنامه ی امریکایی "نشنال جئوگرافیک" ، که در تیراژی میلیونی ، از بیشترین اعتبار بین المللی در حوزه ی اجتماع ،تاریخ و طبیعت برخوردار است ، در جدیدترین شماره ی خود(آگوست 2008) ،گزارشی ویژه از ایران باستان به چاپ رسانده است.در این گزارش ویژه که خانم " مارگریت گودیس " آن را تهیه کرده، تاریخ پرشکوه پارس ، با توجه به آداب و رسوم منحصر به فرد و هویت ملی ایرانیان قرن بیست و یکم که هنوز ریشه در خزانه ی باستانی خویش دارند و می کوشند امپراتوری عظیم و ابرقدرت ایران را زنده کنند، مورد بررسی قرار گرفته است .

در این میان ، خبر نگار فرارو کسب اطلاع کرد که اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ورود این شماره ی نشنال جئوگرافیک به ایران ، جلوگیری به عمل آورده است.این گزارش را ، با عنوان " روح باستانی ایران : شکوهی که الهام بخش ملت مدرن است " در زیر بخوانید:در تخت جمشید، پایتخت باستانی امپراطوری پارس که توسط اسکندر کبیر به آتش کشیده شد، هیچ گونه کنده کاری که سربازانی را نشان دهد، مشاهده نمی کنید. هیچ گونه نیزه یا سپر یا نبرد را مشاهده نمی کنید.

تنها نشانه هایی که وجود دارد حاکی از آن است که در اینجا ،در جنوب ایران ،امری انسانی در جریان بوده است مردم ملیت های مختلف در صلح در کنار هم جمع شده، هدایایی را حمل می کنندو دست های خود را با محبت روی شانه های یکدیگر قرار داده اند. به نظر می رسد در دورانی که وحشی گری و بی رحمی متداول بوده، تخت جمشید یک جایگاه بین المللی یک سازمان ملل اولیه بوده است و برای بسیاری از ایرانیان امروز، ویرانه های آن یادآور با شکوهی است از این که پیشینیان پارسی آنها که بودند و چه می کردند.


تاریخ ایران حدود 2600 سال قدمت دارد که نیمه اول آن تاریخ پارسی و نیمه دوم آن اسلامی است که امروز به جمهوری اسلامی ایران منتهی گردیده است .جمهوری اسلامی اولین دین سالاری منطبق بر قانون اساسی در جهان است و تجربه ای کلان: آیا یک کشور می تواند به طور مؤثر توسط روحانیونی اداره شود که قانون مجازات خداوند را برای مردمی اعمال می کنند که در چنین گذشه ی پارسی غنی ای جذب شده اند؟با وجود آن که پارس یک امپراطوری سلحشور بوده، ولی در عین حال به عنوان یکی از تمدن های با شکوه تر و خیر اندیش تر باستانی شناخته شده و من در شگفتم که مردم هنوز تا این اندازه زیاد با نیمه ی پارسی تاریخ خود ،که در آن کتیبه های بر جای مانده به نمایش در آمده است، احساس نزدیکی می کنند. شاید که هویت پارسی چیزی نباشد که بتوانید آن را به عنوان یک چیز از چیز دیگر جدا کنید؛

بخشی از هویت ایران ، پارسی، بخشی اسلامی، و بخشی غربی است و تناقض ها درکنار یکدیگر وجود دارند، همان گونه که صدای اذان از بلندگوها در تخت جمشید به گوش می رسد و برای بازدیدکنندگان اشاره بر آن دارد که آنها در یک قلمرو اسلامی و نه ایرانی هستند. ولی شاید برخی از چیزهایی که وارد این هزاره شده است از ساختار چیزی عبور می کند که اکنون یکی از نقاط بحرانی مشخص جهان است. آیا بقایای طبیعت پارسی که عشق به زندگی (شراب، عشق، شعر، آواز) دارد، به طور عجیبی در ساختار پرهیزکاری، عبادت، و تسلیم در برابر رنج های دنیوی مرتبط با اسلام مانند یک برنامه رایانه ای سری که بدون سر و صدا در متن اجرا می شود - بافته شده است؟


بنابراین عازم می شوم تا ببینم کلمه "پارسی" برای مردم ایران چه معنایی دارد، مردمی که در زمان دو دیدار من از ایران در سال گذشته مورد تحریم جامعه بین الملل قرار داشتند، فرهنگ باستانی آنها در سینمای غرب ، هیولایی و شیطانی نشان داده شد، و رهبران آنها در جنگ لفظی فزاینده با واشنگتن، به عنوان تروریست های احتمالی و ارعاب گر که می خواهند بمب بسازند، مطرح شدند. تهران، پایتخت ایران که به سبک پارسی به حیات خود ادامه می دهد، کلان شهری در دامنه کوه های قهوه ای رنگ رشته کوه البرز است. بسیاری از ساختمان ها از آجرهای کوچک و قهوه ای روشن ساخته شده و با تیرآهن محکم شده اند و این احساس به وجود می آید که مجتمع های کوچک در کنار هم قرار گرفته و در فواصل آنها پروژه های ساختمانی نیمه تمام و پارک هایی وجود دارند.


تهران که زمانی به داشتن باغ های دیدنی در دامنه کوه شهرت داشت، اکنون بیشتر این باغ ها به خاطر جنگ و یا غفلت از بین رفته اند. اما باغ های خصوصی زیبا با درخت های میوه و فواره ها، حوض های ماهی و جای نگهداری ماکیان هنوز در میان دیوارهای آجری در حال نشو و نما هستند. زمانی که من اینجا بودم، چهار اندیشمند آمریکایی ایرانی تبار که برای دیدار به وطنشان آمده بودند در بند به سر می بردند و به شعله ور ساختن یک انقلاب مخملی علیه رژیم اسلامی متهم بودند.


در نهایت، آنها آزاد شدند. ولی در آمریکا مردم می پرسند که آیا از بودن در ایران نمی ترسیدم؟ تصور بر این است که من خود در معرض خطر زندانی شدن قرار داشتم. ولی من در ایران میهمان بودم، و میهمان در ایران از والاترین مقام برخوردار است، با بهترین میوه ها پذیرایی می شود و راحت ترین مکان برای نشستن در اختیار او قرار می گیرد. در اینجا نظام پیچیده ای از ادب تشریفاتی ; تعارف بر متن زندگی حکمفرما است. مهمان نوازی، خواستگاری، امور خانواده، مذاکرات سیاسی ، این ها همه قوانین نانوشته ای هستند که مردم باید مطابق با آنها با یکدیگر رفتار کنند. ریشة کلمه "تعارف"، عرفه به معنای شناخت یا کسب اطلاع می باشد.


ولی ویلیام بیمن، ایرانشناس دانشگاه مینه سوتا می گوید اندیشه تعارف ، یعنی کم ارزش کردن خود و ارزش قائل شدن برای شخص مقابل ، در اصل کلمه ای فارسی است. او این کلمه را این طور توصیف کرد: "تلاش برای داشتن دست پایین" ولی به طرزی بسیار دلپذیر و زیبا، که بدین ترتیب در جامعه ای مانند ایران که دارای سلسله مراتب است، " سر و کار داشتن با یکدیگر را به طور برابر به طور شگفت آوری برای مردم امکان پذیر می سازد."هر جا که می روی، مردم وسواس به خرج می دهند تا مطمئن شوند که همة نیازهای تو برآورده شده است. از سوی دیگر، امکان دارد به قدری سعی کنند که شما را خوشحال کنند، یا به نظر می رسد که چنین می کنند، و هر گونه پیشنهادی را رد می کنند و یا به نظر می رسد که رد می کنند، که نیات واقعی آنها پوشیده می ماند. وقتی دو نفر با هم حرف می زنند به قدری حرف های نشاط آور و بی معنی رد و بدل و تکرار می شود و استدعا صورت می گیرد و درخواست ها رد می شود تا این که بالاخره حقیقت ، چهره خود را نشان می دهد. می توانم مراسم سالانه بازدیدکنندگان از تخت جمشید را در قرن ششم قبل از میلاد مسیح تصور کنم که چگونه پارسی ها در جلو "دروازه ملت ها" صف می بستند و بر سر این که چه کسی باید اول وارد شود با هم تعارف پایان ناپذیری داشتند.


آرام بودن و صمیمی به نظر رسیدن، در حالی که احساسات واقعی خود را پنهان کنید (وانمود کردن ماهرانه ) و تعارف را به اوج برسانید ،یک سرمایه عظیم اجتماعی به حساب می آید. رضا دقتی، عکاس و زندانی سیاسی سابق ایران که اکنون در فرانسه زندگی می کند و از عکاسان مجله نشنال جئوگرافیک به حساب می آید گفت "این چیزی است که تقیه خوانده می شود - هرگز نیت یا هوبت واقعی خود را نشان ندهید. اطمینان حاصل می کنید خود را در معرض خطر قرار نمی دهید زیرا در طول تاریخ مان خطرات زیادی وجود داشته است.

"مکان، مکان، مکاندر هر صورت، مسیر طولانی تاریخ ایران سرشار از جنگ ها، حملات، و شهیدان است، از جمله نوجوانانی که در طول جنگ ایران و عراق در دهه 1980 کلیدهای پلاستیکی بهشت را با خود حمل می کردند و با قدم زدن بر روی میدان های مین، آن مناطق را از مین پاک می کردند. دلیل زیربنایی برای همه ی این داستان ها، مکان است. اگر خطوطی را از مدیترانه به پکن یا از پکن به قاهره یا از پاریس به دهلی بکشید، همه ی این خطوط از ایران عبور می کنند، که مکان تلاقی شرق با غرب را در بر می گیرد.

در طول قریب به 26 قرن طولانی، آمیخته ای از دو نیمکره در اینجا در جریان بوده ، تجارت، تبادل فرهنگی، اصطکاک ، در حالی که ایران در وسط آن قرار داشته است.در همین حال، به دلیل آن که این کشور مورد حمله مهاجمان مختلف قرار گرفته، امپراطوری پارس قبل از آن که در نهایت سقوط کند، چندین بار & توسط هخامشیان، پارتی ها، و ساسانیان - تشکیل شده، از بین رفته، و بار دیگر به وجود آمده است.علاوه بر اسکندر، مهاجمان دیگری از جمله ترک ها، هلاکو نوه ی چنگیزخان و مغول ها و مهمتر از همه قبایل چادرنشین عرب به ایران هجوم آورده اند. آنها در سال 672 بعد از میلاد مسیح به آسانی امپراطوری پارس را شکست دادند، پایتخت آن را در تیسفون به زور گرفتند که ویرانه های آن در عراق کنونی در جنوب بغداد قرار دارد. توسعه اعراب به عنوان یکی از چشمگیرترین حرکت های یک مردم در طول تاریخ بشریت تلقی می شود.

پارس در مسیر تسلیم ناپذیری خود قرار داشت و از آن موقع تا کنون، ایرانیان در یک تلاش حماسی برای حفظ هویت خود مجزا از سایر دنیای مسلمان و عرب اسیر شده اند. یوسف مجیدزاده، یک باستانشناس برجسته ایرانی گفت "ایران کشوری بسیار بزرگ و بسیار باستانی است و به همین خاطر عوض کردن روحیه و هویت مردم کار ساده ای نیست." به عنوان مثال، آنها دوست دارند بگویند وقتی مهاجمان به ایران آمدند، ایرانیان مهاجم نشدند؛ مهاجمان، ایرانی شدند. گفته شده است که فاتحان آنها "پارسی شده اند" ، مانند اسکندر که پس از فتح و سپس نابود کردن پارس و پایتخت آن در تخت جمشید، رفتارهای فرهنگی و اداری آن را پذیرفت و همسر پارسی (رخساره) اختیار کرد و به هزار سرباز خود دستور داد در یک ازدواج دسته جمعی همین کار را بکنند.

ایرانیان به ویژه افتخار می کنند که ظرفیت تفاهم پیدا کردن با دیگران را از طریق جذب جنبه های سازگار از فرهنگ مهاجم در تمدن خود قبل از آن که "دیگران" بتوانند آنها را در خود جذب کنند ، دارند .این یک انعطاف فرهنگی است که در قلب هویت پارسی آنها وجود دارد.به آرتا خوش آمدید!قدیمی ترین گزارش ها در باره زندگی بشری در ایران به حداقل ده هزار سال پیش باز می گردد، و اسم کشور از کلمه آریایی ها مشتق می شود.

آریایی ها حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح به اینجا مهاجرت کردند. هنوز قشرهای زیادی از تمدن - ده ها هزار سال از اماکن باستانشناسی باید مورد کاوش قرار گیرد. یکی از یافته های اخیر که برخی را به هیجان آورده در جیرفت است که در سال 2000 به هنگام بروز سیل در کناره رودخانه هلیل رود در صحرای جنوب شرقی، هزاران قبر باستانی از زیر خاک بیرون آمد. این کاوش تنها شش فصل پیش صورت گرفته و هنوز چیز زیادی برای دیدن وجود ندارد. ولی اشیاء مسحور کننده ای از زیر خاک بیرون آمده (از جمله سر مفرغی یک بز که قدمت آن به 5000 سال پیش باز می گردد) و از جیرفت به عنوان رقیب احتمالی بین النهرین در کشور همسایه به عنوان زادگاه تمدن یاد می شود.

یوسف باستانشناس و متخصص در آثار باستانی سه هزار سال قبل از میلاد مسیح، مدیریت این حفاری ها را به عهده دارد. وی رییس دانشکده باستانشناسی در دانشگاه تهران بود ولی بعد از انقلاب شغل خود را از دست داد و به فرانسه رفت. او گفت با گذشت سالها، "همه چیز عوض شد." علاقه به تحقیقات باستانشناسی احیا گردید و بار دیگر دعوت شد که مدیریت جیرفت را به عهده بگیرد. یوسف فکر می کند که این آثار باستانی همان پادشاهی افسانه ای "گمشده" در عصر مفرغ در 3500 سال قبل از میلاد مسیح باشد که صنایع آن به قدری شهرت داشت و باشکوه بود که به بین النهرین صادر می شد.

ولی تا کنون هیچ سندی برای آن وجود ندارد و دانشمندان دیگر در این مورد تردید دارند. وقتی از او پرسیدم که چه چیزی را باید پیدا کند تا موضوع کاملا روشن شود، او مشتاقانه پوزخندی زد و گفت "چیزی معادل یک کمان حکاکی شده که بر روی آن نوشته شده باشد "به آرتا خوش آمدید." چشم انداز برای حفاری های بیشتر در هزاران مکان حفاری نشده مأیوس کننده به نظر می رسد. در ایران گوشت گران است، مشاغل کافی وجود ندارد، دیوانسالاری به صورت عمیق، وسیع و ناکارآمد می باشد و فساد دولتی آن گونه که توسط سه فرد مختلف برای من توصیف شد یک "راز آشکار" ، بدتر از همیشه و "نهادینه شده" است. یوسف گفت "کشور به چیزهای زیادی نیاز دارد و قطعا باستانشناسی یکی از موضوعات اصلی نیست."

ولی از زمان کشف آثار باستانی در جیرفت "همه ی استانها علاقمند به حفاری هستند و هر شهر کوچکی می خواهد مانند جیرفت در جهان شهرت پیدا کند. آنها مغرور هستند و رقابت وجود دارد."یوسف با خوشحالی در مبل چرم مصنوعی دفتر ناشر خود آرمیده و به این فکر می کرد که چرا ایرانیان این گونه هستند که هستند. به نظر او یکی از علل آن وضعیت جغرافیایی بود زیرا وقتی ایرانیان پشت سر هم از سرزمین خود رانده می شدند، "کجا می توانستند بروند، به صحرا؟ هیچ جایی وجود نداشت که به آنجا فرار کنند و پنهان شوند." آنها ساکن می ماندند، روزگار را می گذراندند، به وانمود کردن می پرداختند و تعارف می کردند.

به گفته یوسف "این درخت در اینجا ریشه های بسیار عمیق دارد. شاخه های دیگر در اینجا و آنجا ریشه دواندند، ولی اگر آن شاخه ها را ببرید، ریشه در اینجا همین است."دلتنگی برای ابرقدرت بودنمیراثی که پیوسته به نظر می رسد از روزگار باستان در روح ملی قد علم کرده، این است: مفهوم آزادی و حقوق بشر از غرب و یونانی های باستان ریشه نگرفته است. آن عقاید در ایران و از قرن ششم قبل از میلاد تحت فرمانروایی امپراطور هخامنشی، کورش کبیر، که اولین امپراطوری پارسی را تشکیل داد، مشهود بوده است.

این امپراطوری در زمان جانشین وی، داریوش، به بزرگترین و قوی ترین پادشاهی بر روی زمین تبدیل می شود. کورش که به شجاعت و تواضع و نیکی شهرت دارد، ظاهرا با ایده آزاد کردن مردم (به ویژه یهودیان بابل، که او در سال 538 قبل از میلاد آزاد کرد تا به اورشلیم باز گردند و با پولی که به آنها داد معبدشان را بسازند) ، قلوب آنها را تسخیر کرد و حکومتی را بنا نهاد که گمان می رود اولین امپراطوری دارای شکیبایی مذهبی و فرهنگی در جهان باشد. این امپراطوری در آخر متشکل از 28 ملیت مختلف بود که به طور مسالمت آمیز تحت لوای یک حکومت مرکزی زندگی می کردند که در ابتدا در شهر پاسارگاد پایه ریزی شد و سپس به تخت جمشید منتقل گردید.

شما در حکاکی های تخت جمشید، می توانید اعضای ملیت های مختلف را مشاهده کنید که ملیت آنها با لباس های مختلف آنها مشخص شده، و دور هم جمع شده اند تا به عنوان یک ملت واحد جشن بگیرند. این پادشاهی در اوج قدرت خود از دریای مدیترانه تا رود ایندوس گسترش داشت و این اولین و آخرین بار در تاریخ بود که تمامی حکومتهای جهان شناخته شده، تحت حکومت یک پادشاه در می آمدند.بنابراین شاید پارسی ها اولین ابر قدرت جهان بودند. سعید لیلاز، کارشناس سیاسی و اقتصادی مستقر در تهران گفت "دل ما برای این که دوباره یک ابرقدرت باشیم، تنگ شده است، و جاه طلبی های هسته ای کشور به طور مستقیم در ارتباط با این آرزو می باشد.

"عناوین خبرها برایمان آشنا هستند: ایران ظاهرا سرگرم غنی سازی اورانیوم است، و اصرار می ورزد که تنها می خواهد سوخت برای نیروگاه های هسته ای تولید کند. ولی اورانیوم بسیار غنی شده نیز یک ماده اصلی برای یک بمب هسته ای می باشد. آمریکا و سازمان ملل به عنوان اقدامی بازدارنده، تحریم های اقتصادی فزاینده اعمال کرده اند، و در همین حال رییس جمهور ایران محمود احمدی نژاد یک تندرو محافظه کار برنامه های هسته ای را همچنان اعلام می کند و در عین حال اظهارات سرشار از تنفر و تهدید نسبت به اسراییل که در نزدیکی آن قرار دارد، ایراد می کند و دائما هولوکاست را تکذیب می کند.

لیلاز که مردی لاغر و عینکی است و پیراهنی آهاردار و آستین بلند به تن دارد و آستین آن را تا آرنج بالا زدن و در حالی که در آپارتمان شیک خود در کنار چراغ رومیزی شبیه به یک طوطی کاکل دار نشسته است، گفت "در یک دوران، مساحت کشور سه برابر مساحت کنونی آن بوده و به مدت بیش از هزار سال یک ابرقدرت با ثبات بوده است.

طی قرن ها، پیرامون این امپراطوری، کوچکتر شده ولی این دلتنگی برای ابرقدرت بودن که با واقعیت بسیار در تضاد می باشد "به خاطر تاریخ آن است." بار دیگر، کورش و به ویژه چیزی که کتیبه کورش نامیده می شود با شکوه ترین شیء باستانی ایران اساس چنین دلتنگی می باشد. این قطعه از سال 1989 در موزه بریتانیا قرار دارد و نمونه ای مشابه آن در راهرو طبقه ی دوم مقر سازمان ملل در نیویورک وجود دارد.

این کتیبه شبیه چوب ذرتی است که از گل درست شده باشد؛ نوشته ی روی آن به خط میخی، منشوری است که به عنوان اولین منشور حقوق بشر در تاریخ جهان توصیف شده است که تاریخ آن به بیش از هزار سال قبل از صدور "منشور کبیر" (مگنا کارتا) بر می گردد. این کتیبه خواستار آزادی مذهبی و نژادی شده است؛ برده داری و هر نوع سرکوب و همچنین تصرف اموال به زور یا بدون پرداخت غرامت را منع می کند و این حق را به کشورهای عضو اعطا می کند که تابع تاج کورش باشند یا نباشند. "هر گز برای حکمرانی عزم بر جنگ ندارم.

" شیرین عبادی، وکیل ایرانی و برنده جایزه صلح نوبل در سال 2003 ، گفت :" برای شناختن ایران و این که ایران واقعا چیست، فقط آن نوشته کورش را بخوانید." ما به دفتر کار وی در طبقه زیرین آپارتمان او در شمال تهران و به اتاقی که پوشیده از قفسه های کتاب چوبی و شیشه ای بود، رفتیم. در داخل یکی از این قفسه ها یک نمونه مشابه و کوچک طلایی از آن کتیبه وجود داشت که در جعبه ای شیشه ای قرار داده شده بود و او آن را به طرف من دراز کرد به طوری که گویی نوزاد تازه به دنیا آمده ای را به من نشان می دهد. او گفت "چنین عظمتی همانند عظمت این کتیبه بارها در ایران به نمایش گذاشته شده" ولی جهان در باره آن چیزی نمی داند.

"وقتی به خارج از کشور می روم، مردم از شنیدن این که 65 درصد از دانشحویان در اینجا دختر هستند، تعجب می کنند. یا وقتی نقاشی ها و معماری ایران را می بینند، شگفت زده می شوند. قضاوت آنها در مورد یک تمدن، آن چیزی است که طی 30 سال گذشته - از نقلاب اسلامی - شنیده اند" ؛ عقب گرد در آزادی های شخصی به ویژه برای زنان؛ برنامه هسته ای و دشمنی با غرب. او گفت آنها در باره هزاران سال قبل از آن، در باره این که ایرانیان برای این که به طور مشخص هویت خود را حفظ کنند و توسط مهاجمان خود بلعیده نشوند، چه چیزهایی را پشت سر گذاشته اند و چگونه این کارها را کرده اند، چیزی نمی دانند.