سفری به قلب تاریخ باستان ایران - نقطه سر خط
باید حتما خودم را به این آریای پیر برسانم
بخشی از متن مقالهی مورد نظر
پیرمردی در بدو ورود از ما استقبال می کند. اسمش را نپرسیدم و بر اساس ان جی اویش او را آریا پیر صدا می زدم. آریا پیر سالیان سال است که همین جا زندگی می کند، در کول فرح. اینجا روستای کوچکی بوده در کنار این آثار تاریخی دوره ی عیلامی. حال از روستا فقط خانه ی آریا پیر مانده و همه رفته اند و کوچ کرده اند. اما آریا پیر به دلیل توصیه گریشمن و علاقه ای که به حفظ این آثار تاریخی دارد همین جا مانده و داوطلبانه به عنوان راهنما برای بازدیدکنندگان توضیح می دهد. او از لرهای بختیاری است. و با لهجه ی شیرینی برایمان از تاریخ اینجا و از خاطراتش با گریشمن و از درد دل هایش و گلایه هایش از سازمان میراث فرهنگی که هیچ توجهی به اینجا ندارد و نا آگاهی بازدیدکنندگان که بعضا او را جدی نمی گیرند، می گوید.
آریا پیر سواد ندارد اما اطلاعات بسیاری از محوطه های باستانی ایذه به خصوص کول فرح دارد و همه را هم مدیون گریشمن می داند که در سال 1345 به اینجا آمده و 15 روز در کلبه ی کوچک آریاپیر سر کرده و به بررسی و تحقیق این محوطه پرداخته و اطلاعات خود را به آریا پیر منتقل کرده است. و آریا پیر هم به دلیل بی توجهی و بی اهمیتی سازمان های متولی دارد اطلاعات بار ارزش خودش را نوه اش آموزش می دهد تا دست کم در این وانفسای بی توجهی مسئولان، سینه به سینه منتقل شود شاید روزی سازمان میراث فرهنگی و متولیان امر، از خواب بیدار شوند. آریا پیر تمام نقش ها و کتیبه ها را توضیح می دهد. و عنوان می کند که پشت کوه نیز آثار بیشتری وجود دارد و تقریبا می شود گفت بیش از 100 خانه و هم چنین دو گور دسته جمعی که مربوط به درگیری ای که بین آشوریان و ایلامیان اتفاق افتاده است می باشد.