ايران در جهان | Iran dar Jahan | اقدام یکجانبۀ اسرائیل علیه ایران فاجعه آمیز است
بِنِت رامبرگ / مترجم:ح.پدرام (از آلمانی) / دی ولت / 14/01/2011
از افشاگری های خاطرات تازه منتشر شدۀ رئیس جمهورسابق آمریکا جورج بوش برمی آید که وی با خواستۀ اسرائیل در مورد ویران کردن رآکتور اتمی مخفی سوریه در بهار ۲۰۰۷ مؤافقت نکرده است.
گرچه این افشاگری شاید فقط پانویسی در تاریخ باشد اما اگر باریک شویم پی می بریم بیانگر تردید اسرائیل است که آیا این کشور اگر بخواهد، در صورت ناکامی تلاش های سیاسی، برای پایان دادن به برنامۀ اتمی ایران به راه حل نظامی متوسل شود می تواند به حمایت آمریکا امیدوار باشد یا نه.
مورد سوریه نشان می دهد که چنین نیست. و از طرف دیگر به این مفهوم نیز هست که اسرائیل ممکن است از نو تصمیم به اقدام یکجانبه بگیرد تا این بار تأسیسات اتمی ایران را نابود کند. اگر چنین شود البته اسرائیل مشکل پیچیده ای خواهد داشت. برخلاف حمله به تأسیسات اتمی سوریه، توان نظامی متعارف اسرائیل کافی نیست تا تأسیسات مشکوک ایران را نابود کند. احتمالاٌ بخش هایی از برنامۀ اتمی ایران در زیر زمین قراردارند و پراکنده اند و یا مخفی هستند.
در نتیجه این پرسش مطرح می شود که آیا شعار همیشگی اسرائیل – «همۀ گزینه ها روی میز قرار دارند» – به این معناست که حملۀ اتمی هم ممکن است؟ با توجه به پیشینۀ اتمی اسرائیل نمی توان پاسخ مشخصی داد اما آینده ممکن است این موضوع را به کانون توجه بکشاند.
اسرائیل هیچگاه به داشتن سلاح اتمی اذعان نکرده، چه برسد به اینکه در مورد گسترۀ زرادخانۀ خود حرفی بزند. تصمیم گیران سیاسی در اسرائیل از صحبت در این مورد خود داری می کنند. مجلس اسرائیل در این باره که برای آن رسماٌ نیز بودجه تصویب نمی شود بحث نمی کند. سانسور نظامی جلوی هرگونه بحث عمومی را در این مورد می گیرد.
اما سازمان های اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورها و نیز مؤسسه های پژوهشی راهبردی در سراسر جهان بر این نکته اتفاق نظر دارند که اسرائیل سلاح اتمی دارد. اختلاف نظر تنها در مورد تعداد این سلاح هاست، در این موردِ خاص برداشت ها بسیاراز هم متفاوت است و کلاهک های رزمی اسرائیل ۴۰ تا ۴۰۰ ارزیابی می شود.
خودداری اسرائیل که حتی در سخت ترین شرایط تهدید اتمی نمی کند به این معما خوراک تازه می دهد. وقتی در جریان جنگ رمضان سال ۱۹۷۳ خطر شکستن خط دفاعی این کشور به دست نیروهای سوری وجود داشت تصمیم گیران اسرائیلی حتی از تهدید به استفاده از سلاح اتمی ابا کردند.
گرچه بنابراین بمب اسرائیلی در زیرزمین می ماند اما در موضوع مبارزۀ این کشور با دشمنانش باید تجربۀ طولانی مدت را مد نظر قرار داد. بعد از اینکه عراق در ابتدای دهۀ هشتاد میلادی تصمیم به ساخت رآکتور اتمی در شرق این کشور گرفت اسرائیل، قبل از حملۀ هوایی در ژوئن ۱۹۸۱، برفشار دیپلماتیک افزود و اقداماتی را علیه معامله گران بین المللی اتمی انجام داد و در صادرات اتمی خرابکاری کرد و دانشمندان اتمی عراق را به قتل رساند. در مورد سوریه، اسرائیل جز یک مورد استثناء از همۀ اقدامات مقدماتی چشم پوشید و رآکتور را منهدم کرد.
آن استثناء درخواست از آمریکا بود. طبق خاطرات بوش، نخست وزیر وقت اسرائیل ایهود اولمرت در مورد تأسیسات اتمی سوریه بدون پرده پوشی تقاضایی از رئیس جمهورآمریکا کرد: «جورج، از شماها خواهش می کنم تأسیسات را بمباران کنید.»
بوش بعد از مشورت با دستیارانش پاسخ داده که سازمان اطلاعات آمریکا با توجه به نبود تأسیساتی برای استخراج پلوتونیوم نتوانسته تأیید کند که این رآکتور بخشی از برنامۀ اتمی است. بوش آورده «به او (اولمرت) گفتم من تصمیم به راه حل دیپلماتیک مبتنی بر حمایت نظامی گرفته ام» تا جلوی سوریه را بگیریم.
ایران هدفِ به مراتب دشوارتری از سوریه است
اولمرت نگران پاسخ داده: «باید صادقانه بگویم که سیاست شما مرا خیلی نگران کرده است.» ظرف چند ماه اسرائیل حمله کرد. یک سال بعد اسرائیل در ادامه محمد سلیمان یک ژنرال سوری را که مسئول بازسازی تأسیسات بود کشت.
ایران با توجه به تلاش هایش برای مقابله با حمله هدف به مراتب دشوارتری از سوریه و عراق است. از اینرو اسرائیل به ایالات متحده و دیگران واگذاشته که حکومت ایران را از مسیر کنونی برگردانند.
کند سازی اما نه جلوگیری
از سال ۲۰۰۲ ایالات متحده در چند محور عمل می کند. آمریکا آژانس بین المللی انرژی اتمی را به بررسی های دقیق تر واداشت و شورای امنیت سازمان ملل را پیوسته به برقراری تحریم های اقتصادی ترغیب و متحدان را به همراهی در تحریم های هرچه سخت تر ترغیب کرد. ایالت متحده صادرات هسته ای را از اروپا به ایران دستکاری کرد تا قطعه ها موقع کار عملکرد مناسبی ندانشته باشند. و احتمالاٌ آمریکایی ها ویروس های کامپیوتری را به زیرساخت های هسته ای ایران نفوذ دادند.
نتیجۀ این تلاش ها کند کردن روند پیشرفت ایران بود نه جلوگیری از آن. و حتی وقتی آمریکا و متحدانش تلاش می کردند جلوی ایران را بگیرند حکومت این کشور همچنان به تحریک اسرائیل ادامه داد به این شکل که خواستار نابودی آن شد و از دشمنان اسرائیل در لبنان و نوارغزه با دادن تجهیزات نظامی حمایت کرد.
اسرائیل در مه ۲۰۱۰ با ترفند تازه ای واکنش نشان داد. به نشریۀ انگلیسی ساندی تایمز لو دادند که در مقابل ساحل ایران زیر دریایی ها اتمی مستقر کرده اند. در ماه های قبل و بعد از آن رزمایش هایی انجام دادند و تمرین حملۀ هوایی به ایران کردند. اسرائیل پیوسته تأیید کرد که «همۀ» گزینه ها روی میز قرار دارند. ایران عین خیالش نبود.
اسرائیل نگران است که رئیس جمهور باراک اوباما از بوش هم آمادگی کمتری برای کاربرد زور جهت توقف ایران دارد. بنابراین اگر قرار باشد تلاش های سیاسی همچنان ناکام بماند اسرائیل باید به گام بعدی خود فکر کند. یک امکان سیاستِ «کاستن از مخفی کاری» است، یعنی: بخشی از پوششِ زرادخانۀ اتمی را بردارند تا به رهبری ایران در مورد عواقب احتمالی کارهایش هشدار دهند.
یک گزینۀ دیگر این است که زرادخانۀ هسته ای را برای همیشه از مخفیگاه بیرون بیاورند. در این مورد اسرائیل ممکن است از سرمشق دیگر قدرت های اتمی پیروی کند، به این شکل که با اعلام و استقرار علنی سلاح های اتمی در زمین و دریا چنگ و دندان نشان دهد و بازدارندگی کند.
اما برای کشوری که با توجه به تهدیدهای هسته ای علیه موجودیت خود اعتماد کمی به بازدارندگی داشته، عدول از این سیاست راهی جدید و غیرِآسان خواهد بود. به این ترتیب استفاده از سلاح اتمی راه حل آخر می شود. اما حملۀ اتمی مشکلات زیادی به همراه خواهد داشت. با توجه به این واقعیت که تأسیسات مهم اتمی ایران در نزدیکی منطقه های مسکونی قراردارد مرگ هزاران هزار انسان برای همیشه به اسرائیل آسیب وارد خواهد آورد.
وقت تنگ می شود
آسیب جدی تر تنها این خواهد بود که بازماندگان حملۀ اتمی ایران شکوه کنند که «سومین نابودی معبد» – یعنی نابودی کشور اسرائیل – قابل پیشگیری بوده است اگر که به موقع عمل می شده است. این چشم اندازهای تاریک باید همۀ طرف ها را بر آن دارد که دنبال راه حل صلح آمیز بگردند. وقت تنگ می شود.
* از: بِنِت رامبرگ / در: ولت آنلاین
نویسنده در دوران جورج بوش در دفتر امور سیاسی و نظامی کار می کرد. وی چندین کتاب در مورد امنیت بین المللی نوشته است.
باید جدی گرفت تلاش ایشان را برای متقاعد کردن دنیا به لزوم تقابل و اقدام علیه ایران
موضوعی که ریشه در تاریخ دارد و نه امنیت
بِنِت رامبرگ / مترجم:ح.پدرام (از آلمانی) / دی ولت / 14/01/2011
از افشاگری های خاطرات تازه منتشر شدۀ رئیس جمهورسابق آمریکا جورج بوش برمی آید که وی با خواستۀ اسرائیل در مورد ویران کردن رآکتور اتمی مخفی سوریه در بهار ۲۰۰۷ مؤافقت نکرده است.
گرچه این افشاگری شاید فقط پانویسی در تاریخ باشد اما اگر باریک شویم پی می بریم بیانگر تردید اسرائیل است که آیا این کشور اگر بخواهد، در صورت ناکامی تلاش های سیاسی، برای پایان دادن به برنامۀ اتمی ایران به راه حل نظامی متوسل شود می تواند به حمایت آمریکا امیدوار باشد یا نه.
مورد سوریه نشان می دهد که چنین نیست. و از طرف دیگر به این مفهوم نیز هست که اسرائیل ممکن است از نو تصمیم به اقدام یکجانبه بگیرد تا این بار تأسیسات اتمی ایران را نابود کند. اگر چنین شود البته اسرائیل مشکل پیچیده ای خواهد داشت. برخلاف حمله به تأسیسات اتمی سوریه، توان نظامی متعارف اسرائیل کافی نیست تا تأسیسات مشکوک ایران را نابود کند. احتمالاٌ بخش هایی از برنامۀ اتمی ایران در زیر زمین قراردارند و پراکنده اند و یا مخفی هستند.
در نتیجه این پرسش مطرح می شود که آیا شعار همیشگی اسرائیل – «همۀ گزینه ها روی میز قرار دارند» – به این معناست که حملۀ اتمی هم ممکن است؟ با توجه به پیشینۀ اتمی اسرائیل نمی توان پاسخ مشخصی داد اما آینده ممکن است این موضوع را به کانون توجه بکشاند.
اسرائیل هیچگاه به داشتن سلاح اتمی اذعان نکرده، چه برسد به اینکه در مورد گسترۀ زرادخانۀ خود حرفی بزند. تصمیم گیران سیاسی در اسرائیل از صحبت در این مورد خود داری می کنند. مجلس اسرائیل در این باره که برای آن رسماٌ نیز بودجه تصویب نمی شود بحث نمی کند. سانسور نظامی جلوی هرگونه بحث عمومی را در این مورد می گیرد.
اما سازمان های اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورها و نیز مؤسسه های پژوهشی راهبردی در سراسر جهان بر این نکته اتفاق نظر دارند که اسرائیل سلاح اتمی دارد. اختلاف نظر تنها در مورد تعداد این سلاح هاست، در این موردِ خاص برداشت ها بسیاراز هم متفاوت است و کلاهک های رزمی اسرائیل ۴۰ تا ۴۰۰ ارزیابی می شود.
خودداری اسرائیل که حتی در سخت ترین شرایط تهدید اتمی نمی کند به این معما خوراک تازه می دهد. وقتی در جریان جنگ رمضان سال ۱۹۷۳ خطر شکستن خط دفاعی این کشور به دست نیروهای سوری وجود داشت تصمیم گیران اسرائیلی حتی از تهدید به استفاده از سلاح اتمی ابا کردند.
گرچه بنابراین بمب اسرائیلی در زیرزمین می ماند اما در موضوع مبارزۀ این کشور با دشمنانش باید تجربۀ طولانی مدت را مد نظر قرار داد. بعد از اینکه عراق در ابتدای دهۀ هشتاد میلادی تصمیم به ساخت رآکتور اتمی در شرق این کشور گرفت اسرائیل، قبل از حملۀ هوایی در ژوئن ۱۹۸۱، برفشار دیپلماتیک افزود و اقداماتی را علیه معامله گران بین المللی اتمی انجام داد و در صادرات اتمی خرابکاری کرد و دانشمندان اتمی عراق را به قتل رساند. در مورد سوریه، اسرائیل جز یک مورد استثناء از همۀ اقدامات مقدماتی چشم پوشید و رآکتور را منهدم کرد.
آن استثناء درخواست از آمریکا بود. طبق خاطرات بوش، نخست وزیر وقت اسرائیل ایهود اولمرت در مورد تأسیسات اتمی سوریه بدون پرده پوشی تقاضایی از رئیس جمهورآمریکا کرد: «جورج، از شماها خواهش می کنم تأسیسات را بمباران کنید.»
بوش بعد از مشورت با دستیارانش پاسخ داده که سازمان اطلاعات آمریکا با توجه به نبود تأسیساتی برای استخراج پلوتونیوم نتوانسته تأیید کند که این رآکتور بخشی از برنامۀ اتمی است. بوش آورده «به او (اولمرت) گفتم من تصمیم به راه حل دیپلماتیک مبتنی بر حمایت نظامی گرفته ام» تا جلوی سوریه را بگیریم.
ایران هدفِ به مراتب دشوارتری از سوریه است
اولمرت نگران پاسخ داده: «باید صادقانه بگویم که سیاست شما مرا خیلی نگران کرده است.» ظرف چند ماه اسرائیل حمله کرد. یک سال بعد اسرائیل در ادامه محمد سلیمان یک ژنرال سوری را که مسئول بازسازی تأسیسات بود کشت.
ایران با توجه به تلاش هایش برای مقابله با حمله هدف به مراتب دشوارتری از سوریه و عراق است. از اینرو اسرائیل به ایالات متحده و دیگران واگذاشته که حکومت ایران را از مسیر کنونی برگردانند.
کند سازی اما نه جلوگیری
از سال ۲۰۰۲ ایالات متحده در چند محور عمل می کند. آمریکا آژانس بین المللی انرژی اتمی را به بررسی های دقیق تر واداشت و شورای امنیت سازمان ملل را پیوسته به برقراری تحریم های اقتصادی ترغیب و متحدان را به همراهی در تحریم های هرچه سخت تر ترغیب کرد. ایالت متحده صادرات هسته ای را از اروپا به ایران دستکاری کرد تا قطعه ها موقع کار عملکرد مناسبی ندانشته باشند. و احتمالاٌ آمریکایی ها ویروس های کامپیوتری را به زیرساخت های هسته ای ایران نفوذ دادند.
نتیجۀ این تلاش ها کند کردن روند پیشرفت ایران بود نه جلوگیری از آن. و حتی وقتی آمریکا و متحدانش تلاش می کردند جلوی ایران را بگیرند حکومت این کشور همچنان به تحریک اسرائیل ادامه داد به این شکل که خواستار نابودی آن شد و از دشمنان اسرائیل در لبنان و نوارغزه با دادن تجهیزات نظامی حمایت کرد.
اسرائیل در مه ۲۰۱۰ با ترفند تازه ای واکنش نشان داد. به نشریۀ انگلیسی ساندی تایمز لو دادند که در مقابل ساحل ایران زیر دریایی ها اتمی مستقر کرده اند. در ماه های قبل و بعد از آن رزمایش هایی انجام دادند و تمرین حملۀ هوایی به ایران کردند. اسرائیل پیوسته تأیید کرد که «همۀ» گزینه ها روی میز قرار دارند. ایران عین خیالش نبود.
اسرائیل نگران است که رئیس جمهور باراک اوباما از بوش هم آمادگی کمتری برای کاربرد زور جهت توقف ایران دارد. بنابراین اگر قرار باشد تلاش های سیاسی همچنان ناکام بماند اسرائیل باید به گام بعدی خود فکر کند. یک امکان سیاستِ «کاستن از مخفی کاری» است، یعنی: بخشی از پوششِ زرادخانۀ اتمی را بردارند تا به رهبری ایران در مورد عواقب احتمالی کارهایش هشدار دهند.
یک گزینۀ دیگر این است که زرادخانۀ هسته ای را برای همیشه از مخفیگاه بیرون بیاورند. در این مورد اسرائیل ممکن است از سرمشق دیگر قدرت های اتمی پیروی کند، به این شکل که با اعلام و استقرار علنی سلاح های اتمی در زمین و دریا چنگ و دندان نشان دهد و بازدارندگی کند.
اما برای کشوری که با توجه به تهدیدهای هسته ای علیه موجودیت خود اعتماد کمی به بازدارندگی داشته، عدول از این سیاست راهی جدید و غیرِآسان خواهد بود. به این ترتیب استفاده از سلاح اتمی راه حل آخر می شود. اما حملۀ اتمی مشکلات زیادی به همراه خواهد داشت. با توجه به این واقعیت که تأسیسات مهم اتمی ایران در نزدیکی منطقه های مسکونی قراردارد مرگ هزاران هزار انسان برای همیشه به اسرائیل آسیب وارد خواهد آورد.
وقت تنگ می شود
آسیب جدی تر تنها این خواهد بود که بازماندگان حملۀ اتمی ایران شکوه کنند که «سومین نابودی معبد» – یعنی نابودی کشور اسرائیل – قابل پیشگیری بوده است اگر که به موقع عمل می شده است. این چشم اندازهای تاریک باید همۀ طرف ها را بر آن دارد که دنبال راه حل صلح آمیز بگردند. وقت تنگ می شود.
* از: بِنِت رامبرگ / در: ولت آنلاین
نویسنده در دوران جورج بوش در دفتر امور سیاسی و نظامی کار می کرد. وی چندین کتاب در مورد امنیت بین المللی نوشته است.