آقای پورپیرا معتقد هستند که زبان فارسی زبانی نو ساخته و کتب شعر شعرای فارسی سرا نو نوشته و به نیت به وجود آوردن ملتی متفاوت با اعراب جهت تسلط به این سرزمین با ایجاد اختلاف بین ایرانیان و عربها تدارک دیده شده است
در همین ردیف مطلب زیر از وبلاگ ایشان آورده شده که مطالب حاشیهای آن حذف گردیده است
یکی دیگر از بسیار دم های خروس جعل!!؟
رسوایی کاربرد متعدد لغت عکس، به جای تصویر و نقش، در دیوان حافظ، مدافعان صحت و قدمت اشعار آن شاعر ساختگی(حافظ) را به قبول حقیقت و دور ریختن توهمات دروغین و حاصل سعی یهود، دعوت می کند.
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
گر فتد عکس تو بر لعل نگین ام چه شود؟
مگر آن که عکس روی اش به ره ام چراغ دارد
عکس روی تو چو بر آینه ی جام افتاد
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالی است (?!)
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
می نماید عکس می در رنگ و روی مهوش ات
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
کز عکس روی او شب هجران سرآمدی
این ها ده نمونه از مصارعی در دیوان حافظ است که واژه ی عکس در آن به جای تصویر و نقش آمده است.در مثنوی و شاه نامه این لغت دیده نمی شود و در کلیات سعدی هم لفظ عکس فقط دو بار و تلویحا با همان معنای تصویر آمده است:
طارم خضرا از عکس زمین حمرا شد
آب از گل رخساره ی او عکس پذیرفت
و هر دو هم بیرون از ردیف معمول گفتار در کلیات!
لغت عکس در فارسی، به جای فتو در زبان انگلیسی نشسته و برداشته ای از طرز کار آینه و انعکاس وارونه ی شمایل سوژه ی مقابل لنز، در اتاق تاریک جعبه ی عکاسی است. لفظ عکس و هیچ گونه از ابواب و مشتقاتی از آن در قرآن فصیح نیامده و در شیوع عمومی و امرورین زبان عرب، به معناهای مختلف زیر دیده می شود:
«وارونه کردن معنایی در سخن و یا شیئی از جای خود. برگرداندن مسیر شتر. منصرف شدن از کاری. ریختن شیر در طعامی. بیزاری، نفرت و کراهت». واضح است که در زبان جاری و کنونی عرب هم لغت عکس نه با معنای تصویر و نقش، که با مفهوم سر و ته شدن مصداق دارد، تا بدانیم انتخاب این لغت، به علت آن واژگونگی تصاویر در جعبه دوربین است، نه در بازتاب اشیاء و از جمله رخسار یار، در جام شراب!
بدین ترتیب از هیچ مسیر و با هیچ تمهید و بهانه و توجیهی نمی توان قبول کرد که حافظ، پیش از ورود صنعت فتوگراف به ایران و نام گذاری عکس بر حاصل عمل آن، به جای تصویر و نقش در اشعار خود، لفظ عکس را به کار برده باشد، چرا که عکس یک مفهوم مخصوص است و با تصویر بدون وارونگی در اشارات این اشعار منطبق نمی شود. این که فردوسی به جای تصویر از نقش استفاده کرده و نه عکس، راه نمای عقل اندیشان به سمت این حقیقت است، که نوسرایندگان شاه نامه کار خود را پیش از عمومی شدن صنعت عکاسی، و نوسازندگان دیوان حافظ، و هر منبع نظم و نثر دیگر فارسی، پس از آن آغاز کرده اند!
در دفتر شعر حافظ، تا این جا که یافته ام، لااقل پنج گاف بزرگ لو دهنده در همین ردیف دیده می شود که دوستان و دشمنان را به جست و جوی بیش تر برای یافتن دم های دیگری از این خروس بد صدای جعل دعوت می کنم. موفق باشید.
پورپیرا