۱۳۹۰-۰۴-۳۰

تاريخچه خانه كعبه و تاريخچه مسجدالاقصي چيست؟

اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري -تاريخچه خانه كعبه و تاريخچه مسجدالاقصي چيست؟

كعبه در قرآن سه نام دارد: 1) كعبه: در وجه اين تسميه گويند. كه اين نام دلالت بر برجستگى و علو مى‏كند. به برآمدگى روى پا نيز «كعب»گويند زيرا بر مچ پا علو و اشراف دارد و چون اين خانه شريف ترين خانه‏ها بر روى زمين است كعبه نام گرفت. 2) مسجد الحرام: به نظر برخى مانند قتاده مقصود از مسجدالحرام حرم است كه بر مسجد احاطه دارد(تفسيركشاف ج2 ص437 و تفسير فخر رازى ج20 ص146) . 3) بيت‏العتيق: وجه تسميه آن اين است كه «عتق»به معناى آزاد و رها ساختن است و خداوند اين خانه را از قيدتملك هر آفريده‏اى رها ساخته‏است . نيز مى‏گويند: اين خانه عتيق خوانده مى‏شود از آن رو كه خداى تعالى زائران آنرا از آتش دوزخ رها و آزاد ساخته است. در بعضى از روايات آمده است كه چون آدم به زمين فرود آمداز وحشت شكايت كرد خداى تعالى او را به ساختنكعبه و طواف آن فرمان داد و تا روزگار نوح(ع) آن خانه بر جاى بود وهنگامى كه پروردگار جهان طوفان فرستاد خانه راتا آسمان هفتم بالا برد و در مقابل موضع كعبه قرار داد و فرشتگان كنار آن خانه به عبادت مى‏پرداختند و هر روز هفتادهزار فرشته بر آن در مى‏آورند. بعد از طوفان موضع كعبه ويران شد و پنهان ماند تا خداى سبحان جبرئيل را به سوىابراهيم(ع) فرستاد و او را به جاى آن. راهنمائى كرد و فرمان داد تا آن خانه را بنا كند.(تاريخ مكه دكتر محمد هادىامينى ترجمه مهدى آخوندى ص17). در سال 1039 ه . ق . بناى كعبه بر اثر سيل ويران و در سال 1040 توسطسلطان مراد تجديد بنا گرديد. تاريخ تجديد بناى كعبه در ضمن اشعارى چنين آمده: «كعبه درخشان و تابان را ده نفر بناكرده‏اند كه نام آنان چنين است: فرشتگان الهى آدم و فرزندانش ابراهيم خليل عمالقه جرهم قصى ابن زبير حجاج وآخرين آنان از عثمانيان مراد است» (همان مدرك ها ص112) ليكن مدارك تاريخى ديگرى تجديد بناى آن را به فقيهشهيد ميرزين العابدين حسينى كاشانى منسوب مى‏دانند. توضيج بيشتر: كعبه در طول تاريخ بارها دچار آسيب شده و از نو ساخته شده است. اولين كسي كه كعبه را ساخت حضرت آدم بود. پس از حضرت آدم توسط پسر حضرت آدم شيث مرمت شد. پس از سال ها كعبه تخريب شد و حضرت ابراهيم آن را از نو ساخت. پس از آن كعبه آسيب ديد و قصي بن كلاب جد چهارم پيامبر آن را تعمير كرد. در آن زمان كه پيامبر اسلام 35 سال داشتند، كعبه را سيل از بين برد و دوباره از نوساخته شد و پيامبر اسلام حجرالاسود را نصب كرد. در سال 63 در اثر حمله نيروهاي يزيدي كعبه آسيب ديد و در سال 64 خرابي ها و آسيب هاي رسيده به كعبه را تعمير كردند. در سال 73 هجري قمري در زمان حجاج در پي حمله نيروهاي حجاج براي سركوبي عبدالله بن زبير كعبه تخريب شد و به دستور عبدالملك كعبه از نو ساخته شد و حجرالاسود را امام سجاد(ع) نصب كرد (حجر الاسود، نوشته ميرزا محمد كاظميني، ص 51 به بعد). در اين تحولات و تخريب ها حجرالاسود و مقام ابراهيم را حفظ مي كردند و اگر گم مي شدند آنها را پيدا مي كردند وگرنه مصالح ساختماني معمولي كعبه بارها عوض شده است. براي آگاهي بيشتر ر.ك: آثار اسلامي مكه و مدينه، جعفريان.
=======================================================
قدس عبادتگاه تمام اديان ابراهيمي بوده و در طول تاريخ به خصوص در هزاره اخير محل سکونت مسيحيان، يهوديان و مسلمانان بوده است و همه گان به صورت مسالمت آميز در کنار هم مي زيستند. با توجه به پرسش شما تاريخچه اين مرکز عبادي را تقديم مي کنيم:
حدود 2500 سال قبل از ميلاد مسيح، چند قبيلة عربي به منطقة فلسطين كنوني مهاجرت كردند كه كنعانيان ناميده شدند. قبيلة مهم آنان (يبوس) بود كه در شهر قدس ساكن شدند و يكي از اسامي معروف شهر قدس نيز(يبوس) است. اين شهر بعدها به (اور سالم) تغيير نام يافت.
كتابهاي مذهبي يهود (بني اسرائيل) نشان مي دهد كه آنان دو هزار سال بعد از بناي اور سالم توسط كنعانيون، از مصر به سوي سينا و فلسطين هجرت كردند. پس از سرگرداني يك نسل كامل از آنان در صحراي سينا ـ به خاطر نافرماني از حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ بعد از رحلت حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ به رهبري يوشع ـ عليه السّلام ـ به ساحل رود اردن رسيده و به شهر اريحا وارد شدند و ساكنان عربِ آنجا را از مرد و زن، كودك و پير و حتي حيوانات را كشتند كه در كتاب عهد عتيق نيز آمده است.
حدود هزار سال قبل از ميلاد، عبرانيون كه در آنجا مسكن گزيده بودند به رهبري داود ـ عليه السّلام ـ سركوب شده و يهود بر آنجا مستولي شد و نام شهر را به(شهر داود) تغيير نام دادند. در ادامة حكومت و پس از مرگ سليمان ـ عليه السّلام ـ اختلاف بين يهود بالا گرفت كه در اين ميان به پيروزي گروهي بنام فلسطينيون انجاميد و نسل قوم يهود از اين سرزمين منقرض شد.
در سال 921 قبل از ميلاد مورد هجوم آشوري ها و در سال 597 قبل از ميلاد مورد هجوم كلدانيها به رهبري
بخت النصر واقع شد. بعد از مغلوب شدن بابل به دست كوروش، بر فلسطين هم غالب شده و فلسطيني ها اظهار اطاعت كردند. او به يهودياني كه در زمان بخت النصر اجباراً به بابل رفته بودند اجازة مراجعت داده و شهر قدس را به نام اولية خود يعني اورسالم برگردانيد.
پادشاه يونان (اسكندر مقدوني) فارسيان(كوروش) را شكست داده و بعد از تصرف سوريه و غزه وارد شهر قدس شد. بعد از مرگ او نيز اين شهر به تصرف مصر، و مدتي بعد به تصرف سوريه درآمد.
بعد از تسلط روم بر بيت المقدس ظهور حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ پيش آمد كه بزرگان يهود آن حضرت را گرفته و بعد از محاكمه، به دار آويختند (طبق نظر ايشان). البته قرآن غير از اين را بيان مي كند كه حق هم همان است.
در زمان (نيرون) قيصر روم، يهوديان قيام كردند ولي او شهر قدس را محاصره كرده و به كمك عربها، فلسطين را در سال70 ميلادي تصرف كرد و به موجوديت آنان خاتمه داد و مقرر شد كه ساكنان قدس فقط از مسيحيان يوناني باشند.
بعد از ظهور اسلام در سال 636 ميلادي(15 هـ .ق) نيروهاي مسلمان پس از فتح شام، شهر قدس را محاصره كردند؛ ولي چون قبلة نخستين مسلمانان، مكان مقدس بود بدون خونريزي و با امضاي امان نامه اي وارد شهر شده و در وقت نماز در جاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه از آنجا معراج كرده بودند و حالا(مسجد الصخرة) ناميده مي شود نماز خواندند و نام شهر را بيت المقدس گذاشتند. در سال 1059 ميلادي به تحريك پاپ اوربن، نصاري اروپا به سوي بيت المقدس حركت كردند و با شكست دادن مصريان كه در زمان مأمون حاكم آنجا شده بودند شهر را تصرف كرده و همة اهل شهر را كشتند. چنان كه به نقل مورخان مسيحي هفتاد هزار مسلمان ساكن شهر قتل عام شدند. در سال 1187 ميلادي (583 هـ .ق) صلاح الدين ايوبي به آنجا لشكر كشي نموده و شهر را تصرف كرد و نهايت رأفت را با مردم روا داشت. اجازه تخريب هيچ عبادتگاهي را نداد و به تجديد بناي مساجد ويران پرداخت. در كشاكش تاريخ جنگهايي براي سلطه بر آنجا صورت مي گرفت تا اينكه در سال 1920 ميلادي با وجود و جهة عربي مردم، به توطئة انگليس، فردي بنام(سموئيل) كه يهودي بود بر شهر حاكم شد. او شرايط سياسي، اقتصادي و دارايي را طوري قرار داد كه به ايجاد وطن ملي يهود انجاميد. زبان عبري را رسمي كرد، اراضي اعراب را با بهانه هاي مختلف مصادره كرد و كم كم مرزهاي فلسطين را براي مهاجرت يهوديان گشود تا اينكه منجر به تأسيس دولت يهود، بطور رسمي شد.
بنابراين معلوم شد كه يهود ساكنان اصلي فلسطين نبوده و فقط بعد از دو هزار سال از تأسيس اين شهر چند صباحي در آن مسكن گزيده اند. حال اين اتحاد مسلمانان است كه مي تواند بيت المقدس را به دارالاسلام بازگرداند. و نيز هيچ حقّي از نظر ديني و مذهبي هم نسبت به ملكيت قدس ندارند چون دين حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ منسوخ گرديده است.
بيت‏المقدس از نظر اعتقادات و علايق مذهبى جايگاه والايى دارد. سه دين بزرگ اسلام، مسيحيت و يهود براى آن موقعيت ويژه‏اى قائل هستند. به اعتقاد يهود هيكل و عبادتگاه حضرت سليمان در آن بوده است پيامبر بزرگ الهى حضرت عيسى در آنجا حضور يافته و خطابه‏هايى القاء نموده است. پيامبر عظيم الشأن اسلام از آن پايگاه به آسمان معراج نموده است و .... از نظر تاريخى نيز بيت المقدس سمبل سرزمين فلسطين مقدس و مظلوم است و خاطره اشغال و ظلم و ستمى كه صهيونيست‏ها در حق مردم فلسطين روا داشته‏اند، مى‏باشد. بيت المقدس رمز و سمبل آزادى و آزادگى و استقلال براى ملت فلسطين و سمبل پايدارى اسلام و مسلمين از منظر مسلمانان جهان است.منابع براي مطالعة بيشتر:
1. سرگذشت فلسطين يا كارنامة سياه استعمار، اكرم زعيتر، مترجم: علي اكبر هاشمي رفسنجاني، 1362، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
2. تاريخ بيت المقدس و مسئلة فلسطين، سيد هادي خسرو شاهي، 1354، تهران.
3. بيت المقدس و تحول قبله، حاج ميرزا خليل كمره اي، 1335، تهران.
4. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، 1375، دارالكتب الاسلاميه تهران.
5. تفسير كاشف، عبدالكريم، بي آزار شيرازي،‌ سيد محمد باقر حجتي، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
. سرگذشت فلسطين،‌ ص 32، اكرم زعيتر، مترجم: علي اكبر هاشمي رفسنجاني ، 1362، دفتر تبليغات اسلامي قم.
. تاريخ بيت المقدس و مسئله فلسطين، ص 7، سيد هادي خسروشاهي، 1354.
. به آيات 20 تا 26 سورة مائده و تفاسير مراجعه شود.
. تاريخ بيت المقدس و مسئلة فلسطين، ص 9.
. سرگذشت فلسطين، ص 39.
. سرگذشت فلسطين، ص 43.
. سرگذشت فلسطين، ص 43.
. تاريخ بيت المقدس، ص 12.
. سرگذشت فلسطين، ص 45.
. به آيات 157 و 158 سورة نساء و تفاسير مراجعه شود.
. سرگذشت فلسطين، ص 51 ـ 47.
. تاريخ بيت المقدس، ص 17 ـ 15.
. تاريخ بيت المقدس، ص 23 ـ 21.
. سرگذشت فلسطين، ص 68 ـ 66.
. سرگذشت فلسطين، ص 71.