BBC فارسی - فرهنگ و هنر - نقش هرات در نگارخانه تاریخ: دوره تیموریان (۱)
نقش هرات در نگارخانه تاریخ: دوره تیموریان (۱)
محمد قاضیزاده
بیبیسی
به روز شده: 15:25 گرينويچ - چهارشنبه 27 آوريل 2011 - 07 اردیبهشت 1390
تیمور در سال ۷۸۳ هجری در پی جنگی خونین و مرگبار هرات را تسخیر کرد و به فرمانروایی آل کرت در این شهر پایان بخشید. تسخیر هرات به دست سربازان تیمور با خرابی و ویرانی تقریبا کامل این شهر همراه بود.
تیمور در سال ۸۰۷ و زمانی که قصد حمله به چین را داشت، از دنیا رفت و چهارمین پسر او، شاهرخ میرزا، در همان سال در هرات به پادشاهی رسید و این شهر را به عنوان پایتخت خود برگزید.
تیمور چهره دوگانه داشت. جنگنجویی بیباک، که در عین حال از علما و هنرمندان سخت حمایت میکرد. ولی شاهرخ، پسر او، گویا تنها هنرمند پروری را از او به ارث برده بود.
با استقرار حکمروایی شاهرخ بود که به تدریج آرامش جای آشفتگی را گرفت. خرابیهای تیمور در هرات به سرعت جبران و وضعیت فرهنگی و هنری به گونهای متحول شد که به گفته محمد مسعود رجایی، رئیس انجمن ادبی هرات، تا آن زمان تاریخ آسیا نظیر آن را به یاد نداشت.
آقای رجایی گفت: "دوره تیموریها از لحاظ پیشرفت و رونق و شگوفایی هنرهای گوناگون واقعا از دورههای بیمانند در تاریخ آسیا و خصوصا در خراسانزمین بوده است. در این دوره هنرهایی مثل معماری، و صنعتهای چون کاشیسازی، سنگتراشی، نقاشی، خطاطی، مینیاتوری، تذهیب، صحافی و کاغذسازی به اوج خود رسیده بود که واقعا حیرت آور است."
چهرههای ماندگار هراتی
نورالدین عبدالرحمان جامی، کمالالدین بهزاد، عبدالقادر گوینده، میرک نقاش، شمسالدین حکاک، زینالدین معمار و جعفر خطاط، از مهمترین چهره های هنری تاریخ هرات بودهاند.
این چهره ها به باور برخی از پژوهشگران، پیشرفت شان را مدیون حمایتهای مداوم شخصیتهایی مانند شاهرخ میرزای تیموری، همسر او، گوهرشاد بیگم، بایسنغر میرزا پسر شاهرخ، سلطان حسین بایقرا و وزیر او، امیرعلیشیر نوایی بودهاند.
از آقای رجایی، رئیس انجمن ادبی هرات پرسیدم که چگونه فرزندان و نوههای جنگاور بزرگی مانند تیمور، سازندگان بی بدیلی در تاریخ منطقه میشوند.
او در پاسخ گفت: " وضعیت فرهنگی این سرزمین باعث شد که انسان خشن و جنگجویی چون تیمور تسلیم این وضعیت شود و از وضعیت فرهنگی منطقه اثر بپذیرد و بالاخره به فکر این شود که سمرقند را به عنوان پایتخت خود و یکی از شهرهای پرورش هنر و فرهنگ بسازد. شاهرخ میرزا نیز بنا بر خوی و خلق خراسانی به حیث یک شاه هنرپرور قد علم کرد.
محمد ناصر ناهض تیموری، عضو انجمن ادبی هرات اما میگوید بسیاری از شاهان و شاهزادگان تیموری خود ذاتا هنردوست و هنرپرور بودهاند نه ترکتازانی که تنها تحت تاثیر فضای حاکم در هرات آن روز با مفهوم هنر و هنرپروری آشنا شده باشند.
آقای ناهض تیموری گفت: "من به این باورم که خود آنان [تیموریان] مشوق این هنرها بودهاند. اگر پیش از آن هنری هم وجود داشت بسیار اندک، ناچیز و در حالت اضمحلال بود. "هنر یک جو نمیارزد، نباشد گر هنربازی". مشوق تمام هنرمندان هرات عصر تیموریان هرات، همان خانواده تیموریان بوده است. آنها هرمندان را تشویق و ترغیب کردند تا هنر را به چنین ابهتی رساندند."
توفیق سبحانی، نویسنده و پژوهشگر ایرانی نیز در مورد تیموریان هرات دیدگاه مشابهی دارد. او میگوید که بسیاری از شاهان و شاهزادگان تیموری تنها مشوق نه بلکه خود هنرمند و دانشمند بودهاند.
آقای سبحانی گفت: "اکثر حکام آن دوره مثل شاهرخ، مثل الغ بیگ، خودشان اهل هنر بودند. امیرعلیشیر و قبل از او یا بعد از او عالمان برجسته بودند بودند در حالی که از حکام هم بودند."
هنرپروری تیموریان
در مورد انگیزه هنرپروری تیموریان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. ترفندی برای کسب مشروعیت، کوششی برای تضمین جاودانگی، تجملپرستی و یا نمایش اقتدار. ولیشاه بهره، شاعر و نویسنده و رئیس اطلاعات و فرهنگ هرات دیدگاه دیگری دارد.
او میگوید توجه شاهرخ میرزا به شکوه سمرقند و حضور شخصیتهای برجسته علمی و فرهنگی در هرات به شاهرخ انگیزه داد تا کله منارهای ساخته شده توسط تیمور را با ساختن منارههای مساجد و مدارس جبران کند.
آقای بهره گفت: "شاهرخ از داشتههای فرهنگی سمرقند که با توجه تیمور بههم رسیده بود، استفاده زیادی کرد و چون از جنگهای پدرش، امیر تیمور، و کله منارهایی که در جنگهای پدرش ساخته شده بود، رنج میبرد، خواست تا عصری را اساس بگذارد که در واقع روپوشی باشد بر افراطگراییها و مخصوصا کشتار بیرحمانه تیمور، که در جریان فتوحات او رخ داده بود."
رنسانس هرات؟
برخی از پژوهشگران با توجه به کیفیت میراث فرهنگی تیموریان، هرات قرن نهم هجری را از لحاظ هنری و فرهنگی همتا و رقیب ایتالیای عصر رنسانس میدانند. شماری دیگر اما بر آنچه که خلاء علمی در این عصر توصیف میشود، انگشت انتقاد میگذارند و میگویند که دوره تیموریان هرات تنها در زمینه شگوفایی هنرهای گوناگون خوش درخشیده است و نه در زمینه رشد و پیشرفت علوم.
ذبیحالله صفا در کتاب تاریخ ادبیات در ایران نوشته که در این عصر ذوق بلند از مغزها به سر انگشتان منتقل میشود و در هنرهایی مانند نقاشی، معماری، کاشیسازی و خطاطی تجلی میکند. مرحوم صفا معقتد بود که در این دروه علوم هرگز پیشرفتی قابل ملاحظهای نکرد.
او در جلد چهارم تاریخ ادبیات در ایران – که به بررسی دوره تیموریان اختصاص دارد – در این مورد نوشته است: فرزندان تیمور و جانیشینان او هم البته علمای شرع و مشایخ صوفیه را به سبب اعتقادات دینی و خرافی خود بزرگ میداشتند، اما نه به قصد اشاعه علوم عقلی و حکمت و حکما، بلکه به علت حرمت شرع و تظاهر به این احترام."
ذبیحالله صفا افزوده است: "علما در عهد تیمور غالبا صبغه دینی دارند و حد اکثر آن است که جامع معقول و منقول باشند و شما میدانید که آن علوم معقول هم که این دسته میدانستند تا این زمان کاملا صبغه دینی گرفته بود و عالمانی که به علوم طبیعی و ریاضی بپردازند هم بسیار کم بودند و هم درس خواندگان مطلعی بودند و نه عالمان مبتکر."
مرحوم صفا اما الغ بیگ را، که در سمرقند دستآوردهای قابل ملاحظهای در زمینه علم نجوم داشت، "استثنایی" در این مورد میخواند. محمد ناصر رهیاب، نویسنده و پژوهشگر افغان اما برعکس معتقد است که در قرن نهم هجری در هرات در زمینه تولید فکر و پیشرفت علمی هم کارهای در خور توجهی صورت گرفته بود.
آقای رهیاب گفته است: "دوران تیموریها به خصوص شهر هرات میخواهد تولید فکر بکند، تولید فرهنگ بکند و تولید علم. در همان زمان ما دانشگاه داشتهایم. مدرسه گوهرشاد دقیقا پهلوی نظامیه بغداد مینشیند و هیچ کمی از آن ندارد. از همین رو، صدها دانشمند و عالم از این مدرسه در حوزههای مختلف علمی بیرون میشوند."
در حال حاضر با آنکه چند قرن از زمان طلوع و افول ستاره تیموریان گذشته، درخشش میراث ماندگار آنان هنوز حفظ شده است ـ در برخی زمینهها پررنگ ولی در بعضی حوزههای دیگر کمرنگتر.
آثار بازمانده از زمان تیموریها حالا در زمینههای مختلف مانند نقاشی، معماری، ادبیات، موسیقی و غیره نیاز به تحقیق و مطالعه و حفاظت دقیق دارد.