انديشه قم
پرسش :
آيا پدر حضرت ابراهيم كافر بود؟
پاسخ :
«ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»[1] از انبياي بزرگ الهي و اولوالعزم ميباشد كه داراي كتاب آسماني و دين حنيف و اسلام بوده است. يعني دين اسلام، همان دين ابراهيم ميباشد كه در آيات قرآن از جمله همين آيه، بدان تصريح شده است. «واتبع ملة ابراهيم حنيفاً»[2] و آية «ملة ابيكم ابراهيم هو سمّكُمُ المسلمين من قبل...»[3] در قرآن آيات زيادي دربارة حضرت ابراهيم و سرگذشت و امتحانات آن حضرت آمده است و يكي از انبياي بزرگي است كه در قرآن از او تجليل فراوان شده است و پيامبر اكرمـ صلّي الله عليه و آله ـ از نسل آن حضرت است و به بيان ديگر ائمه معصومين هم از نسل آن حضرت هستند، و همة آنها از نسلهاي پاك به وجود آمدهاند و هيچ گونه شرك و كفر و نفاق در وجود آنها رخنه نداشته است چنان كه در زيارت وارث چنين ميخوانيم «اشهد انك كنت نوراً في الاصلاب الشامخه و الارحام المطهرة لم تُنجسك الجاهليه بِاَنجاسِها و لم تُلبِسكَ من مدلهمات ثيابها...»[4] اين زيارت امام حسين ـ عليه السّلام ـ) است كه به آن حضرت در اين زيارت چنين اداي شهادت ميكنيم كه شهادت ميدهم تو اي امام نوري بودي در صلبهاي پاك و مطهر و در رَحِم پاك مادران پاك قرار گرفتهاي و هيچ وقت شرك و كفر جاهلي تو را آلوده نساخته است ـ حاصل اينكه تو امامي هستي كه از پدران پاك و مادران پاك به وجود آمدهاي به طوري كه هرگز به خداوند كفر و شرك نورزيدهاند ـ بنابراين ؟؟؟؟ و شواهد بسياري نميتوان گفت پدر ابراهيم خليل كافر بوده است چون ابراهيم خليل از اجداد پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه هستند.[5]
دربارة پدر حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ چيزي كه عدّهاي را به اشتباه انداخته تا او را كافر بدانند احتمالاً همين آيه قرآن است كه چنين ميفرمايد: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»[6] و «إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ»[7] در سورة مريم از آية 41 الي 50 داستان برخورد ابراهيم با آزر با لفظ «اَبْ» پدر آمده است كه ابراهيم ـ عليه السّلام ـ چون از قبل و ازكودكي و نوجواني راه هدايت را يافته بود چنانكه قرآن ميفرمايد: «و لقد آتينا ابراهيم رشدَهُ من قبل و كنا به عالمين» از اين جهت بتپرستي آنها در نظرش بسيار زشت مينمود لذا دائماً به آنها اعتراض ميكرد و از اعتراض او همه باخبر بودند و همه او را به اين اعتراضش شناخته بودند. لذا درگير بود در خانوادهاش و در جايي كه زندگي ميكرد و با سرپرست خود كه شايد عمويش بود يا پدربزرگ مادريش و يا كس ديگري كه مردم او را پدر ابراهيم ميشناختند چون ابراهيم در كودكي يا قبل از تولدش پدرش را از دست داده بود وتحت كفالت و سرپرستي عمويش كه با مادرش ازدواج نموده بود زندگي ميكرد و عرفاً كسي كه تحت كفالت هر كس بزرگ شد پدر او محسوب ميشود، چنان كه قرآن اين حقيقت را بيان ميكند و از آن فرد كه نامش آزر بوده است ـ به عنوان پدر ياد ميكند درحالي كه در اخبار معتبر و تواريخ معتبر شجره ابراهيم چنين آمده است : «ابراهيم بن تارخ بن تاجود بن ساروغ بن ارغو بن آبربن شالخ بن .... بن سام بن نوح پيامبر ـ عليه السّلام ـ »[8] بنابراين نام پدر ابراهيم آزر نبوده است بلكه آزر فردي بوده است بتپرست و منجم نمرود و شغلش هم نجاري بوده ـ نام مادر ابراهيم ورقه خواهر ساره مادر لوط دختر لاهج كه پيامبر انذار كننده بوده است. و تولد ابراهيم هم بنابر نقل مورخين در غاري بيرون از شهر بوده است كه امروزه گفته ميشود در تركيه فعلي چنين غاري موجود است و از قداست برخوردار ميباشد و مردم از آن بازديد ميكنند بنابراين نام پدر ابراهيم تارخ و نام مادرش ورقه بوده است ـ و نام ناپدري او كه كفيل او بود و مادرش بعد از پدرش با او ازدواج كرده بود آزر بوده است كه در قرآن از آن ياد شده و در عرف عرب متداول است كه عمو را پدر ميگويند و در عرف عجم نيز اين طور است كه گاهي ميشود عموي بزرگ را فرزندان برادرش «پدر» ميگويند.[9] چنين چيزي در جوامع و عرف ما نيز كاملاً مشاهده ميشود كه به عمو پدر ميگويند مخصوصاً زماني كه پدر فرزند در خردسالي از دنيا برود و فرزند تحت سرپرستي و كفالت عمو بزرگ شود، فلذا عُرفِ روزگار حضرت ابراهيم آزر را براي ابراهيم پدر ميدانستند. حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ در آغاز راه مبارزه با بتپرستي با اين فرد درگير شد چنان كه قرآن ميفرمايد: «قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا»[10] حضرت ابراهيم او را دعوت به توحيد كرد و او در جواب گفت: «اي ابراهيم آيا از خدايان ما رويگرداني و آنها را منفور ميداني، اگر به اين عملت خاتمه ندهي تو را سنگسار مينمايم، از من دور شو برو از پيش من ابراهيم در جواب ناپدري خود و تندخويي او براي او آرزوي بخشش از خدا نمود و با او به نيكي برخورد كرد و جدا شد و..
مرحوم علامه طباطبايي بهترين صاحب نظري است كه در اين باره تحقيق ژرف نموده و جواب بسيار كامل و متيني از قرآن به اين شبهه ميدهد و آن فرد را پدر واقعي حضرت ابراهيم نميداند و با جواب متقن و محكم اين شبهه را جواب ميدهد با اين آية شريفة «رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ»[11] اين آيه دعاي حضرت ابراهيم است بعد از ساختن خانة كعبه كه در حق پدر و مادر واقعي خود از خدا خواسته است كه با لفظ «والديّ» اداء شده است اين لفظ با لفظ «اَب» فرق دارد كه اعم از «والدي» ميباشد. اب به غير پدر هم اطلاق ميشود ولي لفظ «والد» منحصراً دربارة پدر حقيقي استعمال ميشود.
بنابراين از دو طريق استفاده ميشود كه پدر ابراهيم ـ عليه السّلام ـ كافر نبوده، طريق اوّل روايات اسلامي و اعتقادي شيعه كه اجداد پيامبر را موحد معرفي ميكند كه هيچ گاه بتپرستي نكرده و منكر خداوند نبودهاند ـ طريق دوّم از خود قرآن استفاده ميكنيم كه آزر پدر واقعي ابراهيم نبوده بلكه پدر واقعي ابراهيم همان كسي است كه در حق او به طور جدّي بعد از اتمام ساختمان كعبه دعا نموده است كه دعاي مستجاب ميباشد چون خداوند از دعا دربارة مشركين نفي كرده است زيرا خداوند دعا در حق مشركين و كفار را قبول نميفرمايد ولو دعا كننده پيامبر باشد چنانكه در قرآن اين حقيقت وجود دارد.[12] علاوه بر اين نام پدر ابراهيم تارخ ميباشد چنان كه در تورات نيز آمده است.[13] دليل ديگري كلامي است در اين باره كه انبياي الهي همگي معصوم هستند مخصوصاً در عقايد شيعه و هيچ گاه معصوم پدري مشرك و كافر نخواهد داشت و اصولاً تمام پيامبران از پدران موحد و خداپرست به وجود آمدهاند چنانكه گذشت.
براي مطالعه بيشتر در اين مورد به كتاب ترجمة الميزان، ج 7، مراجعه بفرماييد.
[1] . سورة آل عمران، آية 67.
[2] . سورة نساء آية 125.
[3] . سورة حج، آية 78.
[4] . مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، زيارت وارث و اوائل پيشين، ص 8.
[5] . اوائل المقالات، شيخ مفيد، چاپ اوّل، تهران، انتشارت دانشگاه، 1413، ص 8.
[6] . سورة انعام، آية 74، مريم، 42.
[7] . سورة انبياء، آية 51.
[8] . منهاج سراج، طبقات ناصري،چاپ اوّل، انتشارات دنياي كتاب، تهران63، ص 24 و تاريخ طبري، ج اوّل، چاپ اوّل، انتشارات بنياد فرهنگ، 1352، ص 172 و تاريخ انبياء ترجمة عمادزاده، انتشارات اسلام، 74، ص 283 و اثبات الوصية، مسعودي، چاپ دوّم، انتشارات اسلاميه، 1362، ص 54.
[9] . چنان كه در آية 132 بقره، اب ـ به جاي عمو استعمال شده: «... الهك و آله آبائك ابراهيم و اسماعيل و اسحق ... » كه دربارة حضرت يعقوب است ـ در حالي كه ـ اسماعيل عموي حضرت يعقوب است ولي با لفظ «اب» گفته شده.
[10] . سورة مريم، آية 46.
[11] . سورة ابراهيم، آية 41.
[12] . طبق آية 114 سورة توبه كه خداوند از دعا دربارة مشركين ولو پدر و مادر باشد نفي كرده است ـ و از اين آيه معلوم ميشود كه حضرت ابراهيم با آزر قطع رابطه نمود به خاطر مشرك بودنش لذا دعاي اتمام ساختمان كعبه او را شامل نميشود بلكه پدر اصلي ابراهيم را شامل ميشود.
[13] . علامه طباطبايي، الميزان، ترجمه، ج 7، ص 258 الي 265.