در کوچه سار های کاهگلی آبادی من - كفتگو با يكي از قديمي ترين هاي روستا (مشهدي رحمت الله فرزند حسين قلي)
كفتگو با يكي از قديمي ترين هاي روستا (مشهدي رحمت الله فرزند حسين قلي)
كفتگو با يكي از قديمي ترين هاي روستا (مشهدي رحمت الله فرزند حسين قلي)
با خودم میپرسم چه کسی داستانی اشرافیتر از این تاریخچهی خانوادگی داشته؟
کجایند اشراف و شهرهای باشکوه سلسلههای آنچنانی و بازماندگان تمدن کهن ایران
بنام خداي مهربان
امروز مصادف است با سالروز وفات حضرت محمد (ص) و امام حسن مجتبي (ع) روز 28 صفر سال 1432 هجري قمري 13 بهمن ماه سال 1389 يك روز برفي در روستاي خلت آباد ، نزديك هاي غروب آفتاب بود ، در انتهاي آبادي همان كوچه بن بست كه من متولد شدم ، درست در همسايگي ما پيرمردي با محاسن سفيد و خستگي ناپذير زندگي مي كنند. چند دقيقه اي در خانه گرم و پر از مهرشان هم كلام شدم .
مشهدي رحمت الله خلت آبادي فراهاني فرزند حسين قلي ، متولد سال 1297 در روستاي خلت آباد. مشهدي رحمت الله درست يك سال بعد از خشك سالي بدنيا آمده است.
از پدرش نقل ميكرد كه در روستا وبا دامنگير اهالي مي شود در يك روز 25 نفر از مردم روستا بر اثر وبا مي ميرند . پس از آن خشك سالي و روزهاي سخت آبادي را فرا مي گيرد. بقول ايشان مالك آن زمان ناصر الدوله بوده است. كه توسط نائبان و كدخدا ، آبادي را اداره مي كردنند.
سالار كه داماد ناصرالدوله بوده است . روستاي خلت آباد به ارث همسرش مي رسد و مالك آبادي مي شود. البته مشهدي رحمت الله به اتفاق چند تن از اهالي و همسايگان بعلت خشك سالي به روستاي برزآباد كوچ مي كنند. تا اينكه سالار آب قنات آبادي را كمي باز كرده و آبادي را رونق مي دهد. و دوباره اهالي به روستا برمي گردنند.
چند سال بعد در روستا درگيري طايفه اي مي شود و پدر كدخدا علي جعفري بنام رمضان كشته مي شود.( توسط اسد ميرزا ). بهمين خاطر سالار مالك وقت ،آبادي را به حاج آقا مصطفي محسني مي فروشد. سالار متعقد بوده است كه اگر اهالي يك روستا با هم خوب نباشند من آن روستا را نمي خواهم. بهر صورت تا اينجا روايت به تعبير پدر مشهدي رحمت الله بوده است.